SPOILER WARNING
قبل از هر چیز این رو بگم که این پست در مورد آخرین فصل و کل مجموعه سریال lostه. اگه هنوز finale رو ندیدید همین الان دست از خوندن بردارید تا چیزی رو برای کسی spoil نکرده باشم...
قبل از هر چیز این رو بگم که خیلی تلاش کردم که دیشب مشغول دیدن series finale نشم. ولی میدونید که معمولا این کشمکش های داخلی در نهایت زیاد جواب نمیده. اول گفتم اصلا نمیبینم، بعد گفتم 10 دقیقه میبینم، ولی بعد 10 دقیقه دیگه بیخیال شدم چون میدونستم نمیتونم کاریش کنم. So sit back and enjoy the final ride...
Lost با تمام موافق ها و مخالفهایی که داره، با تمام پیچیدگیهاش و با تمام راز و رمزهاش تموم شد. من معتقدم علیرغم تمام مسائلی که ممکنه خیلی مخالفها و منتقدها از این سریال بکنن یک چیزی اصلا جای شک نداره و اون هم اینه که "محاله به صنعت تلویزیون در قرن 21 نگاه کنیم و اسمی از لاست نیاریم". (نقل به مضمون از Daniel Dae Kim هنرپیشه نقش Jinn در سریال). با اینکه خیلیها معتقدن تهیه کنندگان سریال در میانه راه مسیر رو عوض کردن و خیلیها اینطور میگن که این سریال در طول ساخت نگاشته شد نه اینکه از ابتدا مشخص باشه به کجا میره، من به شخصه معتقدم جواب به این سوالها و نظرها هم مثبته هم منفی. من فکر میکنم تیم J.J Abrams, Carlton Cuse و Damon Lindelof کاملا میدونستن به "کجا" میرسن. ولی شاید نمیدونستن از چه "مسیری" به اون نقطه میرسن.
تمام Finaleهای لاست در 5 ساله گذشته دارای روند نسبتا سریع، پر هیجان و در عین حال دارای یه Plot Twist بودن. این سنتی بود که میشد انتظار داشت در آخرین قسمت این سیزن (که قسمت پایانی سریال هم بود و در واقع هم Season Finale بود و هم Series Finale) به شکل قوی تری مطرح بشه. همونطور که توی سیزن 4 دیدیم که پرشهای زمانی ما در واقع به جلو بود نه به گذشته، اینجا هم با این Twist روبرو شدیم که Flash Sideways ها یا Alternative realityهای این فصل عملا نوع جهان برزخ بودن. من به شخصه از این Concept خوشم اومد. چون اون رو در هماهنگی با کل سریال میدونم.چرا؟
در ابتدای این سریال تمام شخصیتها از دنیای خودشون خارج میشن و بر اثر یه سانجه هوایی مقیم یه جزیره راز و رمز دار (میتونیم حتی بگیم معجزه دار؟) میشن. شخصیتهایی که به قول Jacob در اپیسود 16 این فصل در عین این که جزیره به اونها احتیاج داشت اونها هم به جزیره احتیاج داشتن. شخصیتهایی که از یه زندگی بی هدف در جهانی که ما میشناسیم وارد جهانی به اسم "جزیره" شدن که برای اکثرشون زندگی متفاوت (بهتر؟) رقم زد.
من معتقدم همین Concept برای برزخی که ما به اسم Flash Sideways میشناسیم تکرار شد. شخصیتهایی که دیر یا زود جهان فانی رو ترک کردن به جهانی وارد شدن که میشه اون رو برزخ دونست. بعضیها معتقدن این طرح دیرتر مطرح شد و قرار بوده پایان سریال چیز دیگه ای باشه و در آخرین لحظه این تم مذهبی و فرازمینی Afterlife رو گرفته. من موافق نیستم. نشانه های زیادی هست که این موضوع رو رد میکنه مثلا:
1. John Locke از فاصله زمانیی که از فرودگاه LAX خارج میشه تا از کار اخراج میشه تا با Hurly آشنا میشه تا به عنوان یه معلم Sub مشغول کار میشه تا تصادف کردنش و عمل شدنش لااقل باید یه زمان مادی 1-2 هفته ای باشه. (توجه کنید به صمیمیتی که بین لاک و شاگردهای مدرسه هست. برای این صمیمیت چند روزی زمان لازمه لااقل) در مقابل این گذر زمان از دید شخصی مثل دزموند به هیچ وجه حس نمیشه. لااقل نه به این طولانیی. به این علت که این جهان برزخ فقط مکانیه واسه move on کردن و ارتقا افراد به جهان بهتری که میشه بهش گفت بهشت. (نمیخوام زیاد مذهبی بشه داستان ولی کلمه بهتری ندارم بگم)
2. Hurley در سکانسهای آخر رو به Benjamin linus میگه : من و تو تیم و زوج خوبی بودیم.
این عملا اشاره داره به سالهایی که Hurley و Ben عملا نقش ریچارد و جیکوب رو در جزیره بازی کردن. که ما نمیدونیم چه مدتی بوده (اهمیتی هم نداره)
در پایان معتقدم با اینکه خیلی از سوالات و راز و رمزها بی جواب موند، با اینکه سریال تا حدودی پایانی داشت تو مایه های ترکیبی از 6Th Sense, The Others, Titanic ولی من به عنوان یه بیننده کاملا Obsessive که چیزهایی رو که دوست دارم شدیدا بهشون وابسته میشم از پایان سریال راضی بودم. اتمام سریال با پرواز هواپیمای ajira و بسته شدن چشمهای جک و حضور vincent کاملا اشک من احساساتی رو در آورد (Maybe I'm too cheesy but i can't help it) این سریال از ابتدا در مورد کاراکترها بود و به خوبی هم سرنوشت همه اونها نشون داده شد. شاید حالا نوبت ما باشه که Move on کنیم. ولی میدونم که کار ساده ای نخواهد بود. لااقل برای من. Lost اینقدر پتانسیل داره که بارها دیده بشه، بارها در موردش صحبت بشه و بارها در مورد رازهایی که پاسخ داده نشده تئوری بافی بشه...
We move in circles
Balanced all the while
On a gleaming razor's edge
A perfect sphere
Colliding with our fate
This story ends where it began
...
تا بعد...
Labels: lost
مطلب را به بالاترین بفرستید:
ای بابا... رانی جیمز دیو هم که مرد...یادش گرامی. امیدوار بودم که توی استانبول ببینمشون ولی اول تورشون کنسل شد و بعد هم که این خبر... امیدوارم باقی بندهای بزرگ حالا حالاها تلفات ندن...
این مدت چند تا آلبوم خوب اومد که اگه نشنیدین بهتون پیشنهادشون میکنم.
Nevermore - Obsidian Conspiracy
Scorpions - Sting in the tail
Slash - Slash
Anathema - We're here because we're here
به شخصه هنوز اونقدر گوش نکردمشون که نظر قطعی بدم ولی ترتیبی که بالا نوشتم فعلا میتونه rate از خوب به بد حساب بشه.
تا بعد...
مطلب را به بالاترین بفرستید: