About Mono!
Friends
 
Reviews/Useful For Guitarists
Archive

  Balatarin

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

 

 

 

Wednesday, January 28, 2009
 


Setup کردن تجهیزات نوازندگان حرفه ای

یکی از دوستان خواسته بود یه پست در مورد نحوه setup کردن تجهیزات rockstarها بنویسیم که به نظر خودم پیشنهاد خوبی اومد چون از موضوعات مورد علاقه خود من هم هست. در درجه اول باید این نکته رو در نظر گرفت که یه گیتاریست معمولا نیاز به چه تجهیزاتی داره

1. گیتار (طبیعتا!)
2. امپلی فایر یا امپلی فایرهای مورد استفاده. نوازنده های مختلف رویکردهای مختلفی برای استفاده از امپلی فایرها دارن که میشه اونها رو به دسته های زیر تقسیم کرد

1. استفاده از یک امپلی فایر برای کل کارها: معمولا از یه امپ 2 یا 3 یا 4 channel برای اجرا استفاده میشه. شایان ذکره که اکثر این امپلی فایرها قابلیت channel switching رو به دو صورت استفاده از midi messages و یا external switching دارا هستن.

2. استفاده از چند امپلی فایر: برای این فرم کاری معمولا از یه amp switcher باید استفاده بشه تا با فرستادن پیغامهای midi در زمان مناسب ampها عوض بشن. فرضا ممکنه شما صدای cleanتون رو از یه fender bassman بگیرید ولی دیستورشن شما از یه امپ bogner استفاده کنه. در نتیجه نیاز به تجهیزات کافی برای تعویض امپها دارین. اکثر شرکتها amp switcherهای قویی طراحی میکنن.

3. استفاده از pre amp و power amp به صورت جدا: ممکنه یه نوازنده از صدای preamp یه امپ خاص (مثلا ENGL Savage ) خوشش بیاد و بعد دلش بخواد اون رو وصل کنه به یک پاورامپ متفاوت از یه کمپانی متفاوت (باز مثلا rocktron prophecy) و یا حتی ممکنه از چند preamp مختلف و چند poweramp مختلف استفاده کنه. برای مثال نوازنده های Iron maiden یا Judas Priest که از Marshall JMP1 به عنوان pre amp برای تولید دیستورشن استفاده میکنن و با powerampهای مارشال مجددا صدا تقویت میشه. در واقع مجموعه یه preamp و poweramp مثل یه amp head عمل میکنه. نقطه قوت preampها قابلیت داشتن presetهای مختلفه که معمولا بیش از 10 تاست و این به نسبت یه امپ که ماکزیمم 4 channel داره (مثلا mesa/boogie dual rectifier roadking یا marshall jvm ) خیلی versatile تر و متنوع تره ولی نقطه ضعف اکثر این midi preampها کمتر بودن organic بودن صدا به نسبت یه amp head هستش.




المان بعدی مورد استفاده افکتها هستن که باز میشه به دو دسته تقسیمشون کرد

1. عده ای از نوازنده ها بیشتر ترجیح میدن از stomp boxها یا همون افکتهای unit استفاده کنن. مثل zakk wylde یا yngwie malmsteen. این افراد پدالهایی مثل overdriveها و یا distortionها رو جلوی امپ (سیگنال خروجی از گیتار به ورودی امپ) و پدالهای مدولاسیون مثل delay, reverb, flanger, phaser و ... رو در effect loop ( در واقع بین pre amp و power amp ) قرار میدن.

2. بعضیها هم ترجح میدن از افکتهای rack mount استفاده کنن. علت اطلاق کلمه rack mount به این افکتها اینه که سایز استانداردی دارن و میتونن داخل یه rack بسته بشن وگرنه دلیل نداره هر چیزی که rack mount باشه بهتر از unit باشه. مثلا pod xt pro هم به صورت rack عرضه میشه و هم floor و عملا صداشون هم یه چیزه. افکتهای rackmount نیاز به یک midi controller دارن تا نوازنده بتونه بوسیله midi messages با پارامترهای مختلف این افکتها ارتباط برقرار کنه و با فشار یه button روی این کنترلر بتونه مجموعه ای از صداها رو تغییر بده. از طرفی اکثر امپها هم همونطور که ذکر شد با externalswitching و midi کار میکنن. در نتیجه شما میبینید که مثلا فشار یه دکمه روی کنترلر باعث میشه که صدا از حالت clean با chorus تغییر کنه مثلا به یه صدای lead با reverb و delay و بدون chorus. در واقع این وسط این اتفاقات میفته:

a. امپلی فایر channel عوض میکنه یا اصلا شما از یه امپ میرید رو یه امپ دیگه (بسته به setup مورد استفاده)
b. افکت chorus خاموش میشه
c. افکت delay روشن میشه یا اگه روشن بوده مقدارش تغییر میکنه. مثلا از یه short delay تغییر میکنه به یه delay با تایم دور و بر 500 میلی ثانیه بار پرتر شدن صدا
d. افکت reverb روشن میشه یا تغییر میکنه

این امکاناتیه که شما با midi میتونید داشته باشید و این موارد رو multi effectهای جمع و جور توی همون بحث amp simulation و patchها و bankها خلاصه کردن تا همون حس رو به شما بده. بحث در اینجا اختلاف سطح quality صداها خواهد بود.

4. و در نهایت کابینتها. معمولا اکثر نوازنده ها از یه دیوار پر کابینت پشت سرشون استفاده میکنن که اکثرا جنبه دکور و نمایش داره. توی این موارد فقط یک یا دو تا از این کابینتها فعال هستن و کار میکنن و بقیه نقش dummy و دکور دارن.Setup این کابینتها هم معمولا به سه طریقه:
1. استفاده از یک کابینت با دو میکروفون (یا گاها یک میکروفون)
2. استفاده از دو کابینت با دو میکروفون (یه میکروفون برای هر کدوم)
3. استفاده از سه کابینت برای یه setup به صورت WDW (wet / dry / wet ) و یه میکروفون برای هر کدوم
میکروفونهای مورد استفاده متداول برای گیتار معمولا Shure SM57 و یا Seinheiser MD421 هستن.


بحث خیلی میتونه از این بازتر بشه ولی فکر میکنم برای شروع کافی باشه. اگه استقبال شد و براتون جالب بود میشه ادامه داد.
منتظر نظراتتون هستم
تا بعد...

Labels: , , , ,

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Wednesday, January 21, 2009
 


The wait is over...

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Saturday, January 17, 2009
 


۱۵ تا ۱۸ ژانویه هر سال نمایشگاه namm یا همون National Association of Music Merchants در آناهایم ایالات متحده برگزار میشه. طبق روال 3 سال گذشته این پست رو هم اختصاص میدیم به یه گزارش از این فستیوال و محصولات جدید (و قدیمی!) عرضه شده در اون:



برای شروع هم با PRS ، Tom Anderson و Suhr با گیتار جدید Guthrie Govan گیتاریست انگلیسی Jazz Fusion گروه Asia شروع میکنیم. امسال هم این سه کمپانی که جزو بهترین کمپانیهای Boutique ساخت گیتار هستن با محصولات جدیدشون چشمها رو نوازش میدن ((:


کمپانی esp هم امسال در کنار محصولات همیشگیش سری جدید clockwork zombie رو عرضه کرده. به همراه signature limited edition جناب مستطاب کرک همت به قیمت ناقابل 9999 دلار!!! آخه کی واسه یه M2 که کمی قیافه اش عوض شده اینقدر پول میده من نمیدونم ((:


Ibanez هم برای دوستداران آرتیستهاش سه تا محصول جدید داره. گیتار جدید jem استیو وای که این بار به صورت fixed bridge عرضه شده، رنگ بندی جدید برای گیتار Paul gilbert یا همون Ibanez PG و در نهایت مدل اولیه و قدیمی Andy Timmons که مجددا عرضه شده. یه محصول جدید هم داره که یه بیس 7 سیمه که البته string spacingش خیلی شبیه گیتار دراومده. به نظر چیز جالبی میاد.



نمیشه راجع به گیتار صحبت کرد و حرفی از Caparison، Jackson و Dean نزد. این هم عکسهای Caparisonهای آقای Romeo گیتاریست گروه Symphony X و Dave Mustaine از مگادث در کنار سردر Booth گیتارهای جکسون



اما در دنیای آمپلی فایرها، اول از همه کمپانی آلمانی ENGL که یکی از بهترین سازنده های امپهای Boutique به حساب میاد و گیتاریستهای بزرگی مثل Steve Morse و Ritchie Blackmore از محصولاتش استفاده میکنن و بعد هم Bogner با مدلهای Shiva و Uberschall


کمپانی Mesa/Boogie هم بالاخره به انتظارها پایان داد و طبق حدسی که چند ماه پیش زده بودم Mark 5 رو عرضه کرد. البته Mark 5 کماکان یه امپ 3 channel هست که یه channel به صورت high gain داره. یه جورایی این امپ رو میشه greatest mark hits به حساب آورد چون channel2 این امپ از مدار mark 1 و channel3 این امپ از مدار mark 2 و mark 4 استفاده کرده. اما محصول دیگه این کمپانی electradyne نام داره که بسیار امپ minimalیه و فقط یک channel داره با سه تا mode که ظاهرا سعی شده صدایی شبیه به marshall plexi رو عرضه کنه.


در نهایت هم انگار امسال schecter هم از dean یاد گرفته و روی گیتارهاش از این محصولات هم عرضه میکنه (; ! حیف که من از این دو تا کمپانی خوشم نمیاد زیاد ((: تا نظر شما چی باشه؟
تا بعد...

Labels: , , , , , ,

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Friday, January 09, 2009
 
خب ۲۰۰۸ هم تموم شد. عمرمونه که داره به همین سرعت میگذره و بهترین (بهترین؟!) روزهای زندگی رو دونه دونه به @#$% ميديم. امسال براي من سال بسيار بسيار پر تنش و بدي بود. خيلي از نظر روحي رواني اذيت شدم و كلا بسيار روزهاي پر تنشي رو داشتم. اميدوارم سال 2009 سال بهتري باشه (كه معمولا بعيده) به هرحال يه سال ديگه خزعبلات به خوردتون داديم ((: تولد بلاگ رو هم با اين پست ميگيريم

خب يه مختصر از لايوهاي خوب امسال
البته دليل نداره الزاما جديد باشن. شايد من تازه شنيده باشم يا ديده باشم اين چيزا رو:

and the oscar goes to ...
بهترين اجراهاي زنده امسال:

1. David Gilmour - Live in Gdansk : اجراهاي عالي - صداي فوق العاده خوب و بالاخره آخرين حضور ريچارد رايت روي استيج همه باعث ميشن كه اين اجرا بسيار نمود پيدا كنه. اون ايده 5 تا مانيتور بزرگ براي هر يك از اعضاي گروه هم فكر جالبي بود كه ديويد كرد. آخر عمري انگار رو دور تند افتادن و تند و تند dvd ميدن. بعد از اجراهاي Remember that night اين اجرا هم ما رو شاد كرد. اجراهاي gilmour واقعا مثال زدنيه. چه با pink floyd و چه بدون اون.

2. Megadeth - Blood on The Water : نميدونم اين اسم رو از كجا آوردن. شايد يه نيمچه اشاره اي باشه به smoke on the water كلاسيك شده deep purple. شايد هم دليل ديگه اي داره كه من بي خبرم (زياد توي فاز ليريكهاي دو تا آلبوم آخر گروه نبودم) با اين حال اين كنسرت هم اجراي خيلي خوبي بود. ديو ماستين بسيار بهتر از اجراي قبل گيتار زد و با اينكه عادت دارم كه معمولا كارهاي سولوش رو كثيف بشنوم ولي اين اجرا خيلي بهتر نواخته شد. مجموعا بسيار لذت برديم از كار ليد گيتاريست جديد گروه Chris Broderick. خنده داري قضيه استفاده از Seven String گيتار Ibanez و امپهاي ENGLش بود كه زياد به مگادث نمياد. ولي شايد بهترين اجرا رو بين ليدگيتاريستهاي بعد از مارتي داشت.

3. Opeth - Roundhouse Tapes : بالاخره وقت كردم ببينمش. اجرا تميز. بي نقص و طبق معمول perfect. هرچند من نميدونم چه مرضيه كه به جاي استفاده از ديستورشنهاي امپهاي laneyشون از boss gt8 استفاده ميكنن؟! به جز صداي نه چندان خوب الكتريك گيتار همه چيز عالي بود. highlight اين اجرا براي من ديدن دوباره peter lindgren بود. خدا بيامرز خيلي ميومد به opeth. حيف شد رفت

اميدوارم سال ميلادي خوبي براي همه باشه.
تا بعد...
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin