1- تا حالا شده یه چیزی توی ذهنتون باشه ؟ یه چیز perfect و خدا . حالا چه از اول خدا بوده باشه و چه اینکه به مرور زمان توی ذهنت تغییر کرده باشه و براثر دگردیسی درگذر زمان تبدیل به یه چیز perfect شده باشه ... لابد شده . شاید هم نشده ... اما بحث اینه که اگه دوباره با خود "واقعی" اون چیز روبرو بشی و ببینی "اصلا" (میگم اصلا یعنی واقعا اصلا) ذره ای هم به اون خدایی که توی ذهنت بوده نزدیک نیست اون موقع باید چه غلطی بکنی؟!!! اون هم زمانی که حتی دیگه نتونی به یاد بیاری اون چیز از ابتدا توی ذهنت perfect بوده یا نه؟!! مسخره نیست؟ حس عجیبیه به نظر من.به خصوص که از زمانی که این معیارها توی ذهنت رفته باشه خیلی گذشته باشه و مدتها برات ارزش بوده باشه.SUCKS
2- این یکی چطور...براتون پیش اومده از یه جا و یه چیز ناراحت باشید بعد الکی الکی همش رو بکوبین سر یکی دیگه و گیر بدین به کارهاش؟! بعد طرف بدبخت هم در کمال حالا یا لطف یا بیخیال شدن یا هرچیزی بگه باشه بابا غلط کردم بعد شما ول کن قضیه نباشین تا حسابی حال طرف رو بگیرین . بعد شبش که یه خورده عقل اومد تو کلتون (عین موقعهایی که یه سردرد خوفناک دست از سرتون برمیداره) تازه میفهمین چی کار کردین...نظرتون راجع به این حس چیه ... این هم جدا SUCKS نه؟
3- وقتی یهو یه Alarm ی مثل این زلزله امروز بیاد چطور؟ یهو در اوج آرامش نشستی یا داری موزیک گوش میدی . یا خوابی . یا حمومی .یا پای تلویزیون و یا داری تلفن حرف میزنی . یا اصلا داری با عشقت هم آغوشی میکنی...اون موقع چی؟ بعد همچین شوکی چه حسی میاد سراغت؟!
4- حالا حساب کن هر 3 تا مورد بالا تو کمتر از 24 ساعت بیاد سراغت...این یکی دیگه لغت SUCKS هم کم میاد براش...
تا بعد...
مطلب را به بالاترین بفرستید:
فکر نمیکنم حتی یه نفر باشه که موزیک راک و متال گوش بده و اسم کلیف برتون به گوشش نخورده باشه.یکی از بیسیستهای خوب تاریخ موسیقی راک که مرگ تراژیکی هم داشت.اما فکر میکنم اسم "ران مک گاونی" برای بعضیها ناآشنا باشه.کسی که به قولی میشه اون رو Former Bassist و اولین نوازنده بیس گروه متالیکا دونست. جدیدا یه مصاحبه با این بابا شده که به نظرم جالب اومد و شباهتی به مصاحبه های تکراری با سایر اعضای این گروه نداره برای همین ترجمه اش رو با کمی خلاصه کاری مینویسم. سایت مصاحبه کننده هم ظاهرا allmetallica.com بوده.enjoy
Allmetallica.com : میتونی برای ما نقشت رو در روزهای ابتدایی کار گروه شرح بدی؟
Ron Mcgovney : من به عنوان اولین نوازنده بیس گروه انتخاب شدم.همچنین به نوعی اولین Roadie گروه هم بودم! اولین تمرینها و jamming ها در گاراژ خونه ما انجام میشد.همینطور برای اجرا در یه سری کلوپها هم ماشین فورد قدیمی پدرم رو برمیداشتیم و وسایلمون رو حمل میکردیم. راستی اولین استیج واسه درامز لارس رو هم من ساختم!! ازش توی کلوپها استفاده میکردیم.یه جورایی خانواده من اولین ساپورت کننده مالی متالیکا بودن
AM.Com : در نوشتن و ضبط چه آهنگهایی با گروه همکاری داشتی و چند تا اجرا با گروه برگذار کردی؟
Ron : تمام آهنگهای Kill em all در همین گاراژ که صحبتش شد نوشته شده.همینطور یه سری کاور از Diamond head و یه سری گروههای دیگه هم انجام میدادیم که توی بوتلگهای قدیمی میشه گیرشون آورد. خودم هم یه سری نوار از اون زمانها دارم که فکر کنم برای فروش روی سایت Ebay.com بگذارمشون! در حدود 28 اجرا هم با متالیکا انجام دادم که در طول سال اول فعالیت گروه انجام شد.
AM.Com : چه گروههای رو اون زمان دوست داشتی و الان چه گروههایی رو دوست داری؟
Ron : اون موقعها تو دوره دبیرستان من دیوونه UFO بودم.همینطور Iron Maiden - Black Sabbath و Judas Priest هم زیاد گوش میکردم. میدونی که . هرطور متالی که آدم رو به هدبنگ وادار کنه.هنوز هم همونا رو گوش میدم! گروههای الان همه مثل همن!
AM.Com : دلت میخواد یه همنوازی و Jam با متالیکای امروز داشته باشی؟
Ron : همنوازی؟!! من مدتهاست که ساز نمیزنم و مطمئنا همنوازی باعث خنده اونا میشه. باید یادمون باشه که اونا نوازنده های حرفه ای هستن. من فقط یه نوازنده توی گاراژ بودم که چند تا اجرا هم داشتم!
AM.Com : خوب پس این روزا چی کار میکنی؟
Ron : خب من الان یه جورایی فقط Fan به حساب میام.به خصوص که با خانواده ام از لس آنجلس به کارولینای شمالی اومدیم.به نظرما اینجا محل بهتری واسه بزرگ کردن بچه هاست
AM.Com : طی سال گذشته که متالیکا دنبال یه بیسیست جدید بود به فکرت رسید که توی انتخاباتشون برای نوازنده بیس شرکت کنی؟
Ron : این فکر یک لحظه هم از ذهنم نگذشت . راستش بعد از مرگ کلیف یه مقدار این فکر رو میکردم . ولی الان به هیچ وجه . اون موقع هم سر انتخاب شدن جیسون اصلا ناراحت نشدم.جیسون نوازنده خوب و بالاتر از اون انسان خیلی خوب و جالبی بود.
AM.Com : هنوز بیس میزنی؟ در گروهی فعالیت داری؟
Ron : نه دیگه نمیزنم . اما هنوز بیسها و امپلی فایرها رو دارم.آخر هفته با بچه هام همنوازی میکنیم ! من یه گیتار washburn A20 1982 دارم که یکی از دوستانم بهم داده
پسرم تایلر هم که 10 سالشه دارمز میزنه ! گاهی با هم چندتا آهنگ قدیمی از Sabbath و این تیپ چیزا میزنیم. آخرین گروهی که عضوش بودم Phantasm بود . سال 87 . توی چند تا کلوپ اجرا داشتیم و بعدش هم دیگه هیچی
AM.com : چطور با جیمز آشنا شدی؟ و چطور لارس رو ملاقات کردی؟
Ron : من و جیمز سر موسیقی آشنا شدیم . اون برچسب الویس پریسلی روی دفتر من رو مسخره میکرد . من هم عکس ایروسمیث اون رو! اون من رو با متال آشنا کرد.تا اون زمان که با اون آشنا شدم از این چیزا گوش نمیکردم. جیمز من رو سر یه کنسرت از جوداس پریست با لارس آشنا کرد . یادمه که اون موقع با دیدن این دانمارکی کوچولو که فقط هم چرم میپوشید کلی خندیده بودم . اون واقعا خل بود. وقتی با مادرش تلفن حرف میزد تنها چیزی که میشنیدی یه سری لغت دانمارکی بود و تنها چیز قابل فهم توی حرف زدنش لغت fuck بود .
AM.Com : هنوز با جیمز ، لارس و دیو در ارتباطی؟
Ron : من با بچه های متالیکا از سال 98 به اینور ارتباط نداشتم . من و جیمز یه سری اختلاف داشتیم . شاید در مورد چیزهایی که من توی بعضی مصاحبه ها میگفتم. من آدم صادقی هستم و هرچیزی که درهر مصاحبه ای گفتم حقیقت بوده . فکر میکنم جیمز دلش میخواسته که من دهنم رو ببندم . درمورد لارس فکر کنم واسه اون این چیزا مهم نباشه . در مورد دیو هم از سالهای اول دهه 90 باهاش حرف نزدم
AM.Com : شما از دوران نوجوانی با هم آشنا بودین.جیمز اون موقع چطوری بود؟
Ron : آشنایی من با جیمز به سال 1974 برمیگرده . البته ما تا سال 1977 فقط آشنا بودیم و بعد از اون صمیمی شدیم.اون موقعها چیمز خیلی خجالتی و خیلی آروم و ساکت بود. چیزی که درحال حاضر باور کردنش خیلی سخته!
تا بعد...
مطلب را به بالاترین بفرستید:
خب این هم یه Review بعد از نزدیک 20 بار گوش کردن آهنگ جدید مگادت در فواصل زمانی مختلف...
Production : متاسفانه چند سالیه که فرم Production آلبومهای متال داره به سمتی میره که صداهای خشکتر و با فرکانسهای Bass بالا بیشتر دیده بشن. شاید این کار رو میکنن که صداها Raw و Heavy بشه . به هرحال من فکر میکنم اگه یه آهنگ Riff های خوب و Heavy داشته باشه بدون Production هم اثر خودش رو نشون میده ولی درحال اکثر گروهها سعی میکنن با این تیپ Production ها کار رو سنگینتر نشون بدن. به هرحال چندان با Production حال نکردم. البته دیو ماستین اعلام کرده که این کار فقط Mix شده و هنوز Mastering کار انجام نشده و همین میتونه آدم رو امیدوار کنه که کار نهایی بهتر باشه . به هرحال خورده شدن فرکانسهای بالا توی این کاری که فعلا دستمونه صداها رو کاملا Muddy کرده. لااقل به نظر من.
Drums : نوازنده درامز Vinnie Colaiuta نام داره . من از درامز سر رشته ای ندارم ولی به نظر من کارش رو خوب انجام داده. یه جورایی فرم درامز زدنش به آخرین درامر مگادث Jimmi Degressio شبیه به نظر میاد (حداقل من اینطور فکر میکنم) . نوازنده بیس که نمیدونم کیه فقط میدونم Ellefson نیست صداش به سختی شنیده میشه . شاید به علت بالا بودن صدای درامز و گیتاره . در موردش نمیتونم نظری بدم.
Rhythm Guitars : ریفهای فوق العاده خوب . حسی که به من میده یه چیزی بین Rust In Peace و Countdown to Extinction هستش.البته بیشتر Rust . به نظر من با این آهنگ و اون اولین دمویی که اسم خاصی هم نداشت (The day that music died رو نمیگم قبلیش) ماستین ثابت کرده هنوز میتونه ریفهای خوبی بسازه . (جیمز هتفیلد باید یاد بگیره از این بشینه یه کم درست حسابی ریف بسازه) ریفهای این آهنگ هم یه جورایی من رو یاد take no prisoners و تا حدی هم Motopsycho میندازه که به نظر من هر دوشون آهنگهای خدایی هستن به خصوص اولی!;)
Song Writing : شروع فوق العاده است . آهنگ واقعا عالی شروع میشه و برای آدمهایی مثل من که یه جورایی Stuck in 80s هستن و مدتهاست کار جالبی نشنیدن (به خصوص بعد از ضدحال St-anger ) شنیدن همچین Intro یی واقعا حال میده. Verse خوبه فرم خوندن دیو ماستین تغییر خاصی نسبت به World Needs a Hero نکرده.البته حس میکنم که کمی خواسته اون حالت Angry و Pissed off آلبوم rust in peace رو به خوندنش بده که معتقدم به خاطر پخته شدن صدا و افزایش سن و این چیزا که اجتناب ناپذیره زیاد موفق نبوده ولی در کل بد هم نیست... Chorus واقعا عالیه . از Chorus آهنگ واقعا خوشم اومد از اون Chorus هاییه که توی ذهن میمونه.
Solos : با این قسمت آهنگ مشکل دارم . در واقع از شروع سولو تا آخر آهنگ به نظر من جالب نیست. اولا سولوها کمی زود شروع میشن. به نظر من میشد چند تا Riff متفاوت قبل از سولو بیان و شنونده رو Build up کنن و بعد وارد سولو بشن. سولوی اول رو که دیو ماستین زده خوشم اومد.یه سولوی خوب و تا حدودی ملودیک.جالب بود شنیدن چنین چیزی از دیو.شاید تا حدودی تو مایه های حس She Wolf . بعد از دو بار تکرار هم که Chris Poland باهاش هارمونی اومد این هم جالب بود. بستن سولوی دیو هم بد نبود ولی من شروعش رو بیشتر حال کردم.
Interlude بین دو تا سولو رو که Dave و Chris poland با هم زدن (از زمان 3:04 تا 3:15) هم جالب و به موقع بود ولی سولوی Chris Poland به نظر من اصلا جالب نبود. یه جورایی به این نتیجه رسیدم که صد رحمت به همون Al Pitrelli . مورد بعد هم اینکه آهنگ خیلی بدجایی تموم میشه . یعنی شنونده رو یه جوری معطل میگذاره واسه ادامه آهنگ ولی تموم میشه (باز نظر شخصی) باز فکر میکنم اگه یه بار دیگه Chorus تکرار میشد (چون واقعا Chorus ردیفی داره) و با تکه های کوتاه Lead Guitar بین جملات آهنگ تموم میشد خیلی خیلی اثرش بیشتر بود (شاید مثل take no prisoners مثلا)
Overall : یه کار خوب و قابل قبول با استانداردهای قرن 21 !!((: ولی یه جورایی حس میکنم کار حالت گروهی نداشت.مخصوصا سر سولوها که اصلا همخوانی ندارن دو تا سولوی آهنگ . کار بیشتر شبیه A shit from Dave Mustaine and Some Borrowed Musicians به نظر میاد تا یه گروه به اسم Megadeth . به نظر من اون هماهنگی آرمانی گروهی ترکیب Menza , Ellefson , Mustaine , Friedman دیده نمیشه توی این کار. شاید هم من زیادی به کارای قدیمی علاقه دارم...(:
به هرحال تمام اینا نظر شخصی بود و دلیل نداره همشون درست باشه.شما هم حال داشتین میتونید نظر بدین و اگه با جایی هم موافقت یا مخالفتی دارین بگین حال میکنیم
تا بعد...
مطلب را به بالاترین بفرستید:
این هم یه خبر جدید <:
سایت رسمی Megadeth یه آهنگ جدید واسه داونلود گذاشته که این بار تحت نام Brand New Megadeth و با نام Kick The Chair عرضه شده...
اینجا میتونید داونلود کنید به نظر من که خوب بود.لااقل خیلی بهتر از اون The day that music died ... نظر شما چیه؟
تا بعد...
مطلب را به بالاترین بفرستید:
بهترین نوازنده به صورت مطلق؟!
به نظر من یکی از بزرگترین تفاوتهایی که طرفدارای موسیقی راک با طرفدارای سبکهای دیگه موسیقی دارن در داشتن خصوصیتیه به اسم کل کل سر قدرت نوازنده های محبوبشون. به اعتقاد من ریشه این موضوع برمیگرده به روح سبک راک که سبک تکنیکی و قوییه و شاید بشه گفت اول موزیک و نوازندگی مطرحه بعد شعر و خوانندگی. همین موضوع باعث میشه که یه جورایی طرفدارهای گروههای مختلف هم با تعصب کامل از نوازنده های محبوبشون دفاع کنن و انواع و اقسام مقایسه و جنگ و دعوا ایجاد شه. از کسی که 1 ماهه داره راک و متال و این چیزا گوش میده بگیر برو تا کسانی که موهاشون رو توی این راه سفید کردن!! حتی اگه دور و برتون نمونه این موارد رو هم ندیدین کافیه یه نگاهی بندازین به Forum های گروه های موسیقی تا انواع X vs. Y ها رو اونجا داشته باشین و پشتش هم کلی جنگ و دعوا !!(: گاهی فکر میکنم موسیقی راک و گروههای راک مثل تیمهای فوتبال میمونن. اصولا مذکر جماعت هم که همیشه دنبال مبارزه و رقابته (حالا به هر نوعی) و طرفداری از این گروهها هم یه جوری اونها رو در این مبارزه شرکت میده (لااقل من اینطور فکر میکنم) .به هر صورت این مقدمه رو که طولانی هم شد گفتم که هم نظرم رو بیان کرده باشم هم بیام سر موضوع اصلی حرفم یا همون "بهترین به صورت مطلق" به نظر من چیزی به اسم بهترین به صورت مطلق اصلا وجود نداره . حالا چرا؟ اول باید دید "بهترین بودن" رو در چی میبینیم؟ عده ای معتقدن هرچقدر یک نوازنده تکنیکال تر و سنگین تر کار کنه پس کارش درستتره و در واقع فاکتور بهترین بودن رو در "تکنیکال" بودن میبینن . عده ای هم معتقدن بهترین کسیه که نوآوری داشته باشه و کارش برای نسلهای بعدی Influence ایجاد کنه و به قول Inspiring باشه. در هر دو حالت به نظر من چیزی به صورت مطلق وجود نداره. مثلا اگه بخوایم از دید تکنیک به نوازنده های گیتار (گیتار رو مثال میزنم چون یه ذره سر در میارم!) نگاه کنیم میبینیم که هر کسی در یه Field و تکنیک کارش فوق العاده است ولی جاهای دیگه ممکنه از اون بهتر کسی رو ببینیم . برای مثال توی Sweep زدن همه Yngwie Malmsteen رو بهترین میدونن . که واقعا هم جزو بهترینهاست . ولی بعید میدونم از هر 100 نفر که این حرف رو میزنن 5 نفر اسم Marcel Coenen گیتاریست Sun Caged که یه گروه هلندیه رو شنیده باشن. خواستین برین
اینجا و ویدئوهاش رو بگیرید و ببینید که توی Sweep زدن از مالمستین اگه بهتر نباشه چیزی کمتر هم نداره. یا تکنیکهای دیگه . John Petrucci یا Romeo توی Tremolo Picking کارشون وحشتناکه و سرعت واقعا بالایی دارن . زدن نت دو لاچنگ روی تمپوی 216 ضرب در دقیقه مثال بارزی برای این موضوعه . ولی همین دو نفر توی Vibrato در مقابل کسی مثل Steve Vai به حساب نمیان.یا دیوونه بازیهایی که Michael Angelo درمیاره رو من نمونه اش رو ندیدم ولی موسیقیش خسته کننده است و قابل مقایسه با کسی مثل Joe Satriani که استاد ملودیه نیست...یا از طرف دیگه کسانی رو داریم مثل David Gilmour و Bryan May که با یه Bending کار 10 تا نت رو میکنن و انتخاب نتهاشون عالیه . یا کسی مثل Marty Friedman که ملودیهای شرقی و استیل سولو زدنش منحصر بفرده ... اینه که به نظر من تمام این رده بندیهای 100 گیتاریست اول و آخر و بهترین و اینا همشون چرت و پرتن. مهمترین چیز در کار یه گیتاریست اینه که فرم اهنگسازی یا سولو نوشتنش به سبک کاری گروهش بخوره و به اصطلاح Fit باشه با کار.خیلیها تا 2 روز گیتار دستشون میگیرن شروع میکنن فحش دادن به جیمز هتفیلد و کرک همت.گیتاریستهایی که به نظر من کارهاشون لااقل تا سال 96 و قبل از آلبوم Load رودست نداره و برای هزاران نفر Influence بوده، هرچند که تکنیکالترین کار ممکنه نبوده ولی فرم ریتم و لید کاملا با هم Match و متناسب ساخته شده...
این مطالب رو گفتم فقط واسه اینکه هرجایی که دو تا راک باز رو میبینم یا بحثهاشون رو میخونم (weblog - forum یا هر جای دیگه ای) بیشترین چیزی که میبینم تعصبه ! تعصب رو باید کنار گذاشت و موزیک خوب رو گوش کرد.صرف اینکه یه نفر 10 سال موزیک خوب ساخته دلیل نمیشه تا آخر کارهاش خوب باشه (مثل مگادث و متالیکا) و برعکسش هم صادقه که ممکنه از یه گروه مزخرف یهو یه کار استثنای خوب دربیاد. ختم کلام اینکه دنبال موزیک خوب باشیم و ساپورتش کنیم <:
راستی این رو هم بگم بخندین((: ما یه عادت بد یا خوب داریم همیشه e-mailهامون رو بعد خوندن پاک میکنیم . اکانت Gmail رو هم همه میلهاش رو پاک کردیم به جای اینکه برگرده بگه Folder Empty یا No Message یا این حرفها پیغام داده :
no conversations in the trash . Who needs to delete when you have 1000 MB of storage?!
خلاصه بـــــــــــــــــد جور ضایه کرد ما رو((: made my day ...
تا بعد...
مطلب را به بالاترین بفرستید: